زندان شب يلدا را از “م.ا.سايه ” در اين وبلاگ خوانديد .شعر خواندني زير تحت تاثيرآن سروده شده است. غزل زیبای سایه نیز در پی آن می آید تا همدلی ها را ببینید.
چندين شب و خاموشم، دور از غم اين غوغا
غوغاي دلم اما، در بطن نهان برپا
من آتش خاموشم، تا عقل سخن راند
خاکستر اين آتش، گسترده و پا برجا
ققنوس نهان دارد، تا جلوه کند روزي
آنگه که به پا خيزد، امواج در اين دريا
ادامه خواندن همراه با سایه (ع.چ)