“تقديم به مدير وبسايت پريا”
اسلحه را به زمين مي كوبد.
دختركان او را گلباران مي كنند.
سرباز در جستجوي نگاهي آشناست.
“تقديم به مدير وبسايت پريا”
اسلحه را به زمين مي كوبد.
دختركان او را گلباران مي كنند.
سرباز در جستجوي نگاهي آشناست.
سرباز، وقتي گل را از دختر گرفت، نشست و به تصوير خود توي آب جويي كه از كنار تانك مي گذشت خيره شد.
نگاهش را از من دزديد.
كي، يك چشم پزشك خوب سراغ دارد؟
يكشنبه89/11/10 ساعت 17 تا 20 / برنامه ي ويژه سينما : مروري بر فيلم هاي فيلمساز گيلاني پرويز فکرآزاد.
اسامی فیلم ها:
۱- آرزوهاي بزرگ 5 دقيقه
۲- ناودان: 1.5 دقيقه
۳- يك نما يك زندگي: 3 دقيقه
۴- غروب: 8 دقيقه ادامه خواندن برنامه ويژه سينما در خانه فرهنگ گيلان
با همه چيز و همه كس مبارزه مي كرد. به جز با خودخواهي هايش.
مرا به طرف راست بسترش تبعید کرده. از وقتی که آرتروز به شانه ی چپ ام زده!
(تقديم به وبلاگ گیله مرد ).
كف دست كوچكش را به طرف ماشين ها گرفت. هيچكس حتي بوق هم نمي زد. چند لحظه بعد با غرور، فرمان حركت داد. وقتي كه صف مدرسه اش، عرض خيابان را طي كرد.
تقدیم به شهلا شهابیان که این داستانک را به نوعی باعث و بانی شده!
تنها تر از آن بود که روی شاخه دوام بیاورد. خودش را رها کرد؛ و پای درخت، بین برگ های زرد و نارنجی دیگر آرام گرفت.
سرش گیج رفت. تلویزیون را خاموش کرد. سروصدای گنجشگ ها، ریخت توی اتاق، وقتی که پنجره باز شد.
کسی به استقبالش نیامده بود. نیم ساعتی توی ایستگاه نشست. برای
مقصدی دیگر بلیط خرید و منتظر سوت قطار بعدی شد.
صدايش ديگر در نمي آمد، از صبح علي الطلوع كه از خانه زده بود بيرون، كنار اوستا ايستاده بود و بدون وقفه فرياد كشيده بود تا نظر عابران را به خود جلب كند. آن روز خيلي دلش مي خواست كه مي توانست يك قطعه ماهي، براي خانواده اش بردارد، ولي باز هم، همه را فروخته بود.
یلدا!
ای شرمگین
از تیره ی تباه!
که چنین چرک می زند
در آبی آسمان من.
این تکه تکه روشنای روز ادامه خواندن یلدا! باز هم تو را می ستایم
چند روزي هست كه در انتظار بارانم
حالا كه مي بارد، دلم گرفته.
اين آسمان هم از دست من به تنگ آمده
پس بگو چرا هر وقت نگاهش مي كنم،
به من اخم مي كند!
خواستي که شعر نسرايم
قصه ننويسم
خواستي فيلم نسازم
عکس نگيرم
ساز نزنم.
تهديدم کردي !
که ترک کنم دوست داشتن را
ولي باز زندگي به من سلام گفت
حتي در درة مرگ.
حالا فهميدي که هميشه به تو تحميل مي شوم
و مي مانم
در دفتر شعر
درکتاب قصه
در نواي ساز
در قاب عکس
و در راش هاي فيلم.
يادت باشد!
عشق را نمي تواني از من بگيري!
22/1/56 تهران
پرویز ژولیده
عکس.پ.فکرآزاد
وقتی که پنجره را به روی چنار پیاده رو باز می کنی
و برگ های تازه زیر باران به تو سلام می کنند
و زندگی را می بینی
که آسان و آهسته توی جوی باریک خیابان جاری است
اینقدر سخت نگیر
هیچ چیز ابدی نیست.
پ.ف
ابراهيم، به سجده در آمده
در بتکده.
بهار،به شکوفه آراسته
صنم مرا.
کمي حوصله کن عزيزم
بگذار بت ها را به ابراهيم بسپارم
و با تو بيايم به باغ.
پ.ف
لامصب بازم سوخت! تو به اين مي گي قهوه اي؟ من كه تازه از راه رسيده م خسته م، بايد مواظب پخت و پز خونه هم باشم!؟ كلافه م. خدايا بازم شروع شد. هفت هشت ساله دارم باهاش كار مي كنم. هميشه م خوش حساب بوده. هزاربار گفتم! بازم توضيح بدم؟ بابا چه مي دونستم اين جوري ميشه! چه مي دونم. بازار انگار قفل شده همه چي ريخته به هم. بنده خدا كارش رونق داشت، نمي دونم چطور شد كم آورد!؟ از موقعي كه تو دبي ملك خريد ،گرفتاريش بيشتر شد. حالاهم مي گن رفته بفروشدش و بياد قرضاشو بده. ادامه خواندن ناهار چي بخوريم
بوی نوروز در کوچه باغی پیچید
که کودکی ام در آن،
به بازیگوشی مشغول است هنوز.
تا می خواهد دلم تنگ شود برای مادرم.
همسر و پسرانم مرا بوسه باران می کنند.
…خودمانیم تا چشم به هم می زنی سال در پی سال می آیند و می گذرند.این اسب ابلق تند رو(تشبیه بی بدیل ناصر خسرو از گذشت زمان به کنایه از روز و شب) بد جوری آدم را جا می گذارد.انگار همین دیروز بود که داستان آیینی عروسه گولی را در وبلاگ پست می کردم (راستی بد نیست یک بار دیگر با هم آن را بخوانیم و به پیشواز نوروز برویم..اینجا).
فکر کردم حالا که نزدیک عید است و سفر هم با نوروز پیوند ابدی دارد،عکس هایی از کرمان را که سال پیش گرفتم به نمایش بگذارم.کرمان مردم خوب و مهمان نوازی دارد.گرم و صمیمی.تاریخ درشهر جاری ست .پیش تر هم از این شهر گفته ام ودر بخش سوغات کرمان می توانید آن ها را ببینید.(..همین جا)سفر خوش بگذرد.جای ما را هم خالی کنید.
کلیک کنید برای سفر به کرمان با عکس هایی متفاوت
او در تاریخ 18 بهمن 1296 در غازیان به دنیا آمد ودر 22 دی 1386 در تهران از دنیا رفت.
آفتاب صدای دریایی اش
در ترانه های به یادگار مانده از او
همیشه خیزان خواهد ماند.
بی غروب .
یادش گرامی باد. ادامه خواندن اولین سالگرد پرواز بلبل خوش آواز گیلان استاد عاشورپور گرامی باد