بایگانی دسته: عکس نوشته

ابلق اسبی تند رو یا سفری دیگر به کرمان

…خودمانیم تا چشم به هم می زنی سال در پی سال  می آیند و می گذرند.این اسب ابلق تند رو(تشبیه بی بدیل ناصر خسرو از گذشت زمان به کنایه از روز و شب) بد جوری آدم را جا می گذارد.انگار همین دیروز بود که داستان آیینی عروسه گولی را در وبلاگ پست می کردم (راستی بد نیست یک بار دیگر با هم آن را بخوانیم و به پیشواز نوروز برویم..اینجا).

فکر کردم حالا که نزدیک عید است و سفر هم با نوروز پیوند ابدی دارد،عکس هایی از کرمان را که سال پیش گرفتم به نمایش بگذارم.کرمان مردم خوب و مهمان نوازی دارد.گرم و صمیمی.تاریخ درشهر جاری ست .پیش تر هم از این شهر گفته ام ودر بخش سوغات کرمان می توانید آن ها را ببینید.(..همین جا)سفر خوش بگذرد.جای ما را هم خالی کنید.

کلیک کنید برای سفر به کرمان با عکس هایی متفاوت

 

 

و اینک درختان درخت

اول درختی بود تنها وبزرگ که چشم سوداگری را به خود جلب کرد.

Foto-FNAVMLCL
وقتی او را بریدند زندگی را در خود آواز داد با موسیقی نسیمی که از سپیدرود بر او می وزید. ادامه خواندن و اینک درختان درخت